ز سوی عرش رحمن، نوید شادی آمد


بشارت ای محبان، امام هادی آمد

کجایی یابن زهرا بده عیدی مارا


که روح عشق و ایمان امام هادی آمد










عید سعید قربان





 مبارک باد



.


  خويش فربه مي نماييم از پي قربان عيد

      

                   كان قصاب عاشقان بس خوب و زيبا ميكشد




عرفه




لحظه لحظه به روز سرنوشت نزدیک می شویم


و آنان که از قافله شبهای آفتابی قدر جا مانده اند،


چشم امید به کشتی نجات عرفه دارند


بیا تا همسفر شویم.....


امید که فردای عرفه تیرگی درون خود را قربانی کنیم و


غروب عرفه مصادف با غروب گناهان ما شود .


وقتی ابرهای چشمات بارونی شد ما را هم یاد و دعا کن



                                                                                التماس دعا



تسلیت

ازکف برفت صبر و نماندش دگر قرار

 

                                     دين شد تهي زمخزن اسرارکردگار

شهادت  باقر العلوم،امام محمد باقر(ع)


 تسلیت باد




یا باقر العلوم



نام: امام محمد باقر (ع)

القاب: باقر – باقر العلوم

كنيه: ابو جعفر

نام پدر: علي ابن الحسين(ع)

نام مادر: ام عبدالله

تاريخ تولد: سوم صفر سال 57 هجري در شهر مدينه چشم به جهان گشودند

دوران امامت: 18 سال

مدت عمر: 57 سال 

خلفاي غاصب معاصر:

1-وليدبن عبدالملك،2-سليمان بن عبدالملك،3-عمربن عبدالعزيز،

4- يزيد بن عبدالملك،4- يزيد بن عبدالملك،5- هشام بن عبدالملك 

تاريخ شهادت: 7 ذيحجه سال 14 هجري در شهر مدينه

مرقد شريف: قبرستان بقيع شهر مدينه



گزيده‌اي‌از سخنان آن بزرگوار :


تو را به 5 چيز سفارش مي‌كنم:


1- اگر مورد ستم واقع شدي ستم مكن

2-اگر به تو خيانت كردند خيانت مكن

3-اگر تكذيب كردند،خشمگين مشو

4-اگر مدحت كنند شاد مشو

5-اگر نكوهشت كنندبيتابي مكن.

ایام مسلمیه....بوی محرم داره میاد



ایام مسلمیه فرا رسید.با آمدن ایام شهادت حضرت مسلم  شمیم


روح بخش محرم به مشام می رسد.سفیر عشق به شهر کوفه


پای گذاشت تا مژده آمدن مولای عاشقان را به کوفیان بدهد.اما


افسوس که نمی دانست تار وپود بافت وجودی این مردم ازبی


وفایی است .مسلم را در مقابل دوزخیان روی زمین تنها گذاشتند


واومظلومانه ولی سرفرازجان خویش را برسر پیمانی که با مظهر


ولایت زمان حسین (ع)داشت گذاشت .اورا شهید کردند وبدن


بدون سرش را ازبالای دارالعماره کوفه بر زمین انداختند.در آخرین


لحظات ذره ذره وجود او فریاد می زد که:



کوفه میا حسین جان

 

کوفه وفا ندارد...



شب پیوند مرتضی و فاطمه علیهاالسلام نیست؛


بلکه امشب، شب تجدید یگانگی انسان با ذات خداست


و مبارک باد بر همه کائنات، این لبخند بی زوال پروردگار


در گستره خلقت خویش. . .

یک زندگی مقدس

اول ذی الحجه در تاریخ اسلام به نام پیوندی است از جنس فرشتگان بهشتی. پیوندی که در آن زندگی پاک و روحانی به پاکی سلاله ختم رسل آغاز شد.

اول ذی الحجه سالروز ازدواج علی(ع) یگانه شیرمرد عالم بشریت و


زهرا(س) دردانه دل ختم نبوت است.


                                                                                          بقیه در ادامه مطالب...

ادامه نوشته



                                                                     

نور نهم ز اوصیا، جلوه جان اولیا

روح به پیکر رضا ، عطر گل خدا جواد

با لب تشنه وای من ، جان به لبت رسیده بود

داشت حریم حجره ات ، غربت کربلا جواد . . .




شهادت مظلومانه باب المراد جواد الائمه را به حضرت رضا علیه السلام


و تمامی شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می نمایم

زندگی نامه امام محمد تقی(ع)

ابوجعفر محمد بن علي نهمين امام از امامان دوازده گانه شيعيان و يازدهمين معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترين لقبهاي آن حضرت جواد (بخشنده) و تقي (پرهيزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبيكه يا ريحانه يا دره از مردم.....

ادامه نوشته

چهل حدیث مستند درباره کربلا و عاشورا

فصل اول: فضیلت کربلا

حدیث اول: حریم پاک

عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال:
.. و هی اطهر بقاع الأرض و اعظم‌ها حرمة و ان‌ها لمن بطحاء الجنة.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن حدیث بلندی می‌فرماید: کربلا پاک‌ترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگ‌ترین بقعه‌ها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است. بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۱۱۵ و نیز کامل الزیارات، ص ۲۶۴

حدیث دوم: سرزمین نجات

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
یقبر ابنی بأرض یقال ل‌ها کربلا هی البقعة التی کانت فی‌ها قبة الاسلام نجا الله التی علی‌ها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فی الطوفان.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پسرم حسین در سرزمینی به خاک سپرده می‌شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازی که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا، یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد. کامل الزیارات، ص ۲۶۹، باب ۸۸، ح ۸

ادامه نوشته

زندگینامه حضرت علی اکبر (ع)

حضرت علی اكبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،سال 43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود . و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد.
ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت كرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت كیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو كسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست.
بلكه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته  است.
نقل است روزی علی اكبر(ع) به نزد والی مدینه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اكبرسئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوك؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنایت كند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.
 درباره شخصیت علی اكبر(ع) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« یا قوم، هولاءِ  قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم.
بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.این قول مبتنی بر این است كه وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود. در برخی روایات هم سن ایشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وی در مكتب جدش امام علی بن ابی طالب (ع) و در دامن مهرانگیز  پدرش امام حسین(ع) در مدینه و كوفه تربیت و رشد و كمال یافت.
امام حسین (ع) در تربیت وی و آموزش  قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت.
به هر روی علی اكبر(ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسین(ع)بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می كرد. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می كند: هنگامی كه اباعبد الله الحسین علیه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا می كرد، حالتی به حضرت(ع) دست داد بنام نومیه و در آن حالت مكاشفه ای برای حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » علی اكبر(ع) در كنار پدر بود، و می دانست امام بیهوده كلامی را به زبان نمی راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این كاروان می رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علی اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكی نداریم،
گفتنی است، با این كه حضرت علی اكبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثفیف نكرد، بلكه هاشمی بدون و انتساب به اهل بیت(ع) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:

أنا عَلی بن الحسین بن عَلی نحن  بیت الله آولی یا لنبیّ
أضربكَم با لسّیف حتّی یَنثنی ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ
وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی تَاللهِ لا یَحكُمُ فینا ابنُ الدّعی

وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیكَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل. علی اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانید و سرانجاممرّه بن منقذ عبدی بر فرق مباركش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا كرده  و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوك نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.
امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناك و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی كه سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدك العفا (فرزندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا
در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله  و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.اما از این كه وی از امام زین العابدین(ع)، فرزند دیگر امام حسین(ع) بزرگتر یا كوچك تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. روایتی از امام زین العابدین(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر این كه وی از جهت سن كوچك تر از علی اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لی اخ یقال له علیّ اكبر منّی قتله الناس ...
مقبره حضرت علی اكبر علیه السلام  در كربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین ، آقا علی اكبر علیه السلام می باشد.

ابن الکریم عبدالله بن حسن

مقتل و روضه حضرت عبدالله بن حسن عليه السلام

پدر عبدالله بن الحسن (علیه السلام) امام حسن مجتبی (علیه السلام) و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله می‏باشد . عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود.

سختى زخمها امام حسین(ع) را بر زمین نشانده بود و سپاهیان او را از هر سوى در میان گرفته بودند.

عبداللّه بن حسن كه در آن زمان یازده سال بیشتر نداشت عموى خود را نگریست كه دشمن او را از هر سوى در میان گرفته است . یاراى دیدن بیشتر این منظره را نداشت . بى اختیار به سوى عمو دوان شد.

عمّه اش زینب خواست عبدالله را بگیرد، امّا او از چنگ عمّه گریخت و خود را به عمو رساند.
در این هنگام بحربن كعب شمشیر را بلند كرد تا بر حسین فرود آورد. عبداللّه فریاد زد: اى ناپاك، آیا مى خواهى عمویم را بكشى؟

بحر ضربه خود را فرود آورد و عبداللّه دست خویش سپر كرد. شمشیر دست عبداللّه را برید و دست به پوست آویزان ماند. یادگار امام مجتبى علیه السلام فریاد زد: یا عمّاه . آنگاه خود را در دامن عمو انداخت. عمو او را به خود فشرد و فرمود: پسر برادر، بر آنچه بر تو نازل شده است صبر كن و اجر خود را از خداوند بخواه، كه خداوند تو را به پدران پاكت ملحق كند.
در همین حال كه عبدالله بر دامن عمو بود حرملة بن كاهل تیر به سوى او افكند و او را به شهادت رساند.

شيخ مفيد گفته است :

سپس عبدالله، پسر امام حسن مجتبى عليه السلام كه نوجوانى نا بالغ بود، از پيش زنان بيرون آمد و آمد تا كنار عمويش عليه السلام ايستاد. زينب ، دختر على عليه السلام خود را به او رساند تا او را نگه دارد.

حسين عليه السلام به خواهرش فرمود: خواهرم او را نگهدار! عبدالله نپذيرفت و بشدت مقاومت كرد و گفت : به خدا از عمويم خدا نمى شوم ! ابجر بن كعب به طرف به طرف امام حسين عليه السلام حمله كرد. آن نوجوان گفت : اى نا پاك زاده ! عمويم را مى كشى؟ ابجر با شمشير بر دست آن نوجوان زد و دستش جدا گرديد و از پوست آويزان شد.

عبدالله صدا زد: اى مادر! حسين عليه السلام او را در آغوش كشيد و فرمود: برادر زاده ! بر آنچه پيش آمد صبر كن و اميد خير از سوى خدا داشته باش . خداوند تو را به پدران شايسته ات ملحق مى كند.
سيد بن طاووس گويد: حرمله ملعون تيرى افكند و او را در دامن عمويش حسين عليه السلام به شهادت رساند.

شيخ مفيد گفته است :
سپس امام حسين عليه السلام دست خود را به آستان الهى بلند كرد و گفت : خداوندا! اگر آنان را تا مدت معينى بهره مند خواهى كرد، پس آنان را دچار تفرقه و تشتت ساز. واليان را هرگز از آنان خشنود مكن . آنان دعوتمان كردند تا يارى مان كنند، سپس تجاوز كرده و ما را كشتند. سپاه دشمن از چپ و راست به باقيمانده ياران حسين عليه السلام حمله ور شدند و همه را كشتند و جز سه يا چهار نفر كسى باقى نماند.